شاهزادگان مدعی قاجاری

به گزارش مجله بای بلاگ، با وجود این، محمد علی میرزا به عنوان ارشد اولاد شاه بر حق خود پافشاری می کرد. پافشاری او بر ولیعهدی و اعتراض به انتخاب عباس میرزا، می تواند نشانه ای از فقدان قانون ثابت، صریح و روشنی در انتخاب ولیعهد و جانشین شاه تلقی گردد.

شاهزادگان مدعی قاجاری

یکی از نخستین مسائل و دشواری هایی که دولت قاجار از همان شروع با آن روبرو شد و به نوعی به ساختار سیاسی دولت قاجار برمی گشت، مساله ولیعهدی و جانشینی شاه بود و این مساله دست کم تا خاتمه دوره ناصری، یکی از دغدغه ها و نگرانی های دولت قاجار به شمار می رفت.

مساله اساسی که در این مقاله مورد آنالیز قرار می گیرد، کیفیت امر ولیعهدی و جانشینی شاهان قاجار و به ویژه فتحعلی شاه قاجار است.

از آنجا که قانون ثابت و روشنی در این زمینه تعریف نشده بود، با وجود وصیت سیاسی موسس سلسله قاجار - که ما از آن به عنوان دکترین سیاسی در این مقاله یاد نموده ایم - که به شکلی خیال پردازانه آینده سلطنت در قاجار ها را طراحی نموده بود و در این راه هم برطرف اختلاف بین دو طایفه قوانلو و دولّو را مدنظر داشت و نیز در اندیشه استمرار سلطت و پادشاهی در بین قوانلو ها بوده اعتراض ها و نارضایتی های جدی به وجود آمد که تبعاتی خطرناک برای دولت قاجار به دنبال آورد.

سوال اصلی و عمده این پژوهش در راستای مساله اساسی تحقیق بر محور انگیزه ها و دلایل و عوامل موثر در پدیده جانشینی شاهان قاجار و تبعات و نتایج آن پایدار است. دولت قاجار دکترین سیاسی آقامحمدخان و نیز سنن ایلی قاجار را به عنوان یک قاعده در انتخاب ولیعهد و جانشین شاه در نظر داشت، اما عواملی، چون دخالت خارجی، شاهزادگان و تعدد آنها، دیوان سالاران و امرای نظامی و حتی زنان حرم شاه نیز در این امر دخالت نموده و نقش موثری ایفا کردند.

مساله جانشینی و ولیعهدی در سه مقطع خود را به عنوان یک دشواری و مشکل در ساختار سیاسی قاجار نشان داد. در انتخاب عباس میرزا، مرگ عباس میرزا و انتخاب محمد میرزا به عنوان ولیعهد و در نهایت، در مرگ فتحعلی شاه و به قدرت رسیدن محمد شاه قاجار به ویژه در فقره آخر، ایران به جنگ داخلی که خطر جدی برای سلطنت قاجار ها و نیز تمامیت ارضی ایران بود، کشیده شد.

این مقاله با هدف طرح و آنالیز یکی از مسائل ساختاری دولت قاجار و عوامل موثر در پیدایش و تداوم و منطق حاکم بر آن و تحلیل تبعات و نتایج آن با تکیه بر منابع درجه اول، اصیل و گزارش ها و اسناد و نامه های سیاسی موثق با نقد پاره ای از نوشته ها به رشته تحریر کشیده شده است.

شاهزادگان قاجار که جمعیت کثیری را شکل می دادند از قشر های مسلط و صاحب قدرت و اعتبار در ساختار دولت قاجار به شمار می رفتند. فتحعلی شاه قاجار زنان فراوانی داشت که به نوشته سپهر: اگر کسی شمار کند با 1000 تن راست آید. خاوری، مورخ دستگاه فتحعلی شاه نیز شمار زنان او را خارج از حوصله تحقیق می داند.

فتحعلی شاه 360 پسر و دختر داشت که 159 تن از آن ها در حیات او مردند. هنگام مرگ نیز 57 پسر و 46 دختر از او در قید حیات بودند که با فرزندان این شاهزادگان، فتحعلی شاه به هنگام مرگ بیش از 780 فرزند و نواده داشت.

سپهر در سال 1271ق که 21 سال از مرگ فتحعلی شاه گذشته بود، احتمال می دهد که اگر فرزند و فرزندزادگان شاه شمارش شوند بالغ بر 10هزار نفر شوند که - بر کثرت فرزندان و فرزندزادگان او که در تاریخ دنیا بی نظیر بوده است- خاوری و از منابع خارجی کرزن اشاره نموده اند.

کثرت این شاهزادگان خود مسائل فراوانی ایجاد می کرد؛ حکومت بیشتر ایالات و ولایات ایران در دست شاهزادگان قاجار بود. فرزندان عظیم فتحعلی شاه و نیز فرزندان عباس میرزا موقعیت برجسته ای در میان شاهزادگان داشتند. پسران ارشد فتحعلی شاه بر پنج ایالت عظیم حکومت داشتند.

عباس میرزا در آذربایجان، محمدعلی میرزا در کرمانشاه، حسینعلی میرزا در فارس، محمدعلی میرزا در خراسان، محمدقلی میرزا در مازندران و شاهزادگان دیگر نیز اداره ایالات و ولایات دیگر را در اختیار داشتند؛ حتی بعضی شاهزادگان کم سن و سال نیز به حکومت ولایات گمارده می شدند و البته در این مورد وزرایی نیز با آن ها همراه می شدند که تشکیلات دیوانی ولایات را به نام شاهزادگان اداره نمایند. این وزرا علاوه بر این، وظیفه نظارت بر اعمال شاهزادگان از سوی حکومت مرکزی را نیز بر عهده داشتند.

موقعیت یک شاهزاده قاجاریه به ماهیت روابط او با شاه، سمت پدرش، پیشینه خانوادگی مادرش و دستاورد های شخصی خودش بستگی داشت. البته، تعداد زیاد شاهزادگان مانع از این بود که تعداد ولایات و ایالات با تعداد آن ها برابر آید.

به همین دلیل، بسکمک از آنان در دربار جمع بودند یا مشاغل پست داشتند یا در انزوا و فقر زندگی می کردند. به هر جهت، شاهزادگان قاجاری را در ساختار سیاسی و اداری قاجار می توان طبقه خاصی دانست که در سلسله مراتب قدرت در پایگاه بالایی قرار داشتند و در ساختار سیاسی و اداری موثر بودند. البته در بین شاهزادگان عباس میرزا و فرزندان او صندلی برجسته ای داشته اند که خود مسائلی را به دنبال داشت.

مساله جانشینی و ولیعهدی پادشاه قاجار، از همان سال های نخست دشواری عظیمی برای دولت قاجار ایجاد کرد. انتخاب باباخان (فتحعلی شاه آینده) به جانشینی آقا محمد خان به جای برادران بنیان گذار سلسله قاجار، نارضایتی برادران آقامحمد خان را به دنبال داشت و همین مساله چندی فتحعلی شاه را در نخستین روز های سلطنت با چالش های جدی روبه رو ساخت.

اما مساله ای که فتحعلی شاه را برای سالیان طولانی نگران کرد و دولت او را با مسائل و بحران هایی در آینده روبرو ساخت، انتخاب عباس میرزا به ولیعهدی بود.

عباس میرزا فرزند چهارم فتحعلی شاه به شمار می رفت. محمدعلى میرزا، محمدقلی میرزا و محمدولی میرزا، از عباس میرزا عظیم تر بودند. آقامحمدخان بلافاصله بعد از تولد عباس میرزا او را سِمت نایب السلطنه و ولیعهدی داد. انتخاب عباس میرزا به جانشینی باباخان از سوی موسس سلسله قاجار براساس هدفی صورت گرفت که آقا محمد خان برای آینده قاجار ها ترسیم نموده بود.

سه برادر عظیم تر به سختی می توانستند فزونی عباس میرزا را بپذیرند، اما در دوره حیات آقامحمد خان و سال های نخست سلطنت فتحعلی شاه هیچ اعتراضی دیده نشد.

مشخص عباس میرزا به ولیعهدی و جانشینی باباخان به سیاست و دکترین سیاسی آقا محمد خان قاجار برمی گشت که در کل دوره قاجار به جز برهه کوتاهی نقش موثری در مشخص ولیعهد و جانشینی در ساختار سیاسی قاجار ها ایفا کرد.

دکترین سیاسی آقا محمد خان چند جهت عمده را دنبال می کرد. از طرفی او به خوبی از اختلافات و ستیزه های درون ایلی قاجارها، به ویژه دو طایفه اشاقه باش و یوخاری باش یا قوانلو و دولو مطلع بود، چنان که همین اختلافات سلطنت یابی قاجار ها را با تا خیری 30 ساله روبرو ساخته بود و نیز به خوبی می دانست که اختلاف بین این دو طایفه قدرتمند قاجار سلطنت قوانلو را با مشکل و معضل اساسی روبرو خواهد ساخت.

از سویی دیگر آقامحمدخان نمی خواست یا نمی توانست طایفه رقیب را به کلی از مشارکت در قدرت دور سازد. او با اتخاذ سیاستی، دنبال آن بود که با دادن سهم به دولوها، در ساختار قدرت به تدریج با برنامه ای که خیال پردازانه طراحی نموده بود، آنان را در قدرت و پادشاهی طایفه قوانلو هضم سازد.

به این ترتیب، هم از اختلافات درون ایلی قاجار ها مانع آید و هم سلطنت را در قوانلو ها تداوم بخشد، بدون اینکه خطر از ناحیه دولو ها سلطنت آنان را تهدید کند. وصیت سیاسی آقا محمد خان قاجار این بود که باباخان باید با دختر فتحعلی خان دولوی قاجار، آسیه خانم ازدواج می کرد و حاصل این ازدواج جانشین ولیعهد قاجار می شد.

عباس میرزا حاصل این ازدواج بود؛ از پدری قوانلو و مادری دولو، اما سیاست آقامحمدخان آینده قاجار ها را نیز پی ریزی نموده بود. او به فتحعلی شاه توصیه کرد: دختر میرزا محمد خان بیگلربیگی دولو را برای عباس میرزا که ولیعهد و از طرف مادر دولو بود، بگیرد تا پسری که از این ازدواج به وجود می آید و نامش محمد میرزا خواهد بود از دو طایفه قاجار نسب داشته باشد.

از طرفی، توصیه کرد فتحعلی شاه دختری از خود را به پسر سلیمان خان قوانلوی قاجار تزویج نماید و دختری که حاصل این ازدواج خواهد بود، زن آینده محمد میرزا پسر عباس میرزا خواهد بود و پسری که حاصل این ازدواج خواهد بود (ناصرالدین شاه) از دو طرف نبیره تو (فتحعلی شاه) خواهد بود و آن وقت همه قوانلو همه قوانلو.

چنان که گفته شد، این توصیه و طراحی خیال پردازانه و دوراندیشانه آقامحمد خان قاجار به مثابه یک دکترین سیاسی سرنوشت آینده قاجار ها را رقم زد و بر همین اساس قوانلو ها توانستند سلطنت را در خانواده خود تداوم بخشند و از ستیزه های ایلی نیز جلوگیری نمایند.

این سیاست و تدبیر آقامحمدخان در مشارکت دادن دولو ها به وسیله ازدواج باباخان با آسیه خانم دختر فتحعلی خان دولو و انتخاب حاصل از این ازدواج به ولیعهدی و جانشین آینده، از همان شروع تا ثیر خود را نشان داد و از اختلافات طایفه ای بین قوانلو ها و دولو ها کاست و به تعبیر نادر میرزا فتنه ها اندکی بخفت.

تدبیر آقا محمد خان - چنان که اشاره شد - در کاهش و از بین بردن تدریجی اختلافات طایفه ای موثر افتاد، اما این اختلاف ها را به درون طایفه قوانلو کشانید.

تا وقتی آقامحمدخان زنده بود و حتی تا سال های نخستین سلطنت فتحعلی شاه، گزارشی از اعتراض یا نارضایتی نسبت به انتخاب عباس میرزا در دست نیست، اما از سال 1314 ق؛ که فتحعلی شاه آشکارا ولیعهدی عباس میرزا را اعلام و او را به حکومت آذربایجان مشخص کرد اعتراض ها به تدریج شکل علنی به خود گرفت.

تعارض درونی در میان شاهزادگان آشکار شد و رقابت های سیاسی در بین شاهزادگان و حتی حرم شاه به تدریج شدت یافت. نخستین و مهم ترین اعتراض ها از ناحیه برادران عظیم تر عباس میرزا، به ویژه محمد علی میرزا دولتشاه و حسینعلی میرزا رخ داد. محمد علی میرزا که مادر او کنیزی گرجی بود، عظیم ترین فرزند فتحعلی شاه و گویا شجاع ترین و مغرورترین آن ها به شمار می رفت.

گزارشگران خارجی بر خلاف منابع قاجاری که تمایل چندانی به طرح مخالفت محمدعلی میرزا با انتخاب عباس میرزا به ولیعهدی ندارند، اعتراض و حتی دشمنی محمد علی میرزا با ولیعهد را گزارش نموده اند. از منابع ایرانی، رضاقلی میرزا پسر حسینعلی میرزا فرمانفرما، دیگر مخالف سرسخت عباس میرزا و پسرانش، صراحتا به خصومت شدید محمدعلی میرزا با عباس میرزا اشاره دارد.

محمد علی میرزا با وجود شایستگی های فراوانی که داشت و مورد علاقه و توجه شاه نیز بود، دو مانع عظیم در رسیدن به ولیعهدی قاجار ها داشت: اول وصیت سیاسی آقامحمدخان که عباس میرزا را به ولیعهدی آینده قاجار ها مشخص نموده بود و بر همین اساس، مادر ولیعهد می بایست از قاجار ها می بود، و دوم یک سنت قبیله ای ترکی که بر اصالت نسب مادری ولیعهد و جانشین شاه تا کید می کرد.

با وجود این، محمد علی میرزا به عنوان ارشد اولاد شاه بر حق خود پافشاری می کرد. پافشاری او بر ولیعهدی و اعتراض به انتخاب عباس میرزا، می تواند نشانه ای از فقدان قانون ثابت، صریح و روشنی در انتخاب ولیعهد و جانشین شاه تلقی گردد.

هر چند قاجار ها توصیه سیاسی آقامحمدخان و سنن قبیله ای قاجار را به عنوان یک قاعده و اصل مدنظر قرار دادند، در دوره صفویه برای جانشینی چنین اصل و قاعده ای نبود و حتی در بین سلاطین عثمانی نیز فرزند ارشد پسر جانشین پدر تلقی می شد.

محمد علی میرزا تا خاتمه زندگی خود رقابت و دشمنی خود با عباس میرزا را نشان می داد و در عرصه هایی، چون جنگ های ایران و روس، در تشکیل دستگاه عریض و طویل و ایجاد سپاه به سبک نظام جدید، این رقابت، دشمنی و چشم و هم چشمی نمود می یافت.

دشمنی و مخالفت با عباس میرزا و صندلی برجسته او به عنوان فرد دوم در ساختار اداری و سیاسی قاجار ها فقط به شاهزادگان مدعی محدود نشد، بلکه به حرم و اندرون شاهی نیز کشیده شد. به گزارش عضدالدوله، پسر فتحعلی شاه، در مراسم سلام رسمی که تا سال دهم سلطنت فتحعلی شاه هر سال برگزار می شد، آسیه خانم دختر فتحعلی خان دولوی قاجار و مادر عباس میرزا در ابتدا و سرصف زنان حرم جای می گرفت و از احترام ویژه ای نزد شاه برخوردار بود.

همین مساله اعتراض بعضی زنان حرم را که تبار قوانلو داشتند، برانگیخت، به ویژه بدرالنسا خانم، دختر مصطفی خان قوانلوی قاجار به هیچ وجه حاضر نبود فزونی آسیه خانم را بپذیرد و زیردست یک دولو قرار بگیرد و نهایتا از شاه طلاق گرفت. عباس میرزا صندلی برجسته و ممتازی در دستگاه سیاسی و اداری قاجار داشت.

استقرار در آذربایجان و فرماندهی ارتش ایران در جنگ با روس ها موقعیت برجسته ای به عباس میرزا در سیاست خارجی ایران داد؛ به گونه ای که راهنمایی سیاست خارجی ایران در دوره فتحعلی شاه به عباس میرزا سپرده شد و سفرای خارجی نیز عمدتا در تبریز استقرار داشتند.

فتحعلی شاه با آنکه همیشه نگران اختلاف بین فرزندان خود بود، از عباس میرزا حمایت می کرد. عباس میرزا با وجود پشتیبانی شاه و صندلی برجسته و ممتاز خود و با وجود اصول و قواعدی که در حمایت از تداوم سلطنت در خاندان او طراحی شده بود، باز از رقابت و دشمنی و خصومت برادران خود بیمناک بود.

همین نگرانی از سرنوشت سلطنت آینده ایران سبب شد او در داخل و حتی سیاست خارجی دست به اقداماتی برای تحکیم سلطنت در خانواده خود بزند.

یکی از مطمئن ترین راه ها این بود که دول اروپایی، از جمله روس و انگلیس را وادار به شناسایی حق ولیعهدی خود بکند. نخستین این کوشش ها در عهدنامه گلستان چهره بست. او در جریان مصاحبه های صلح منجر به انعقاد عهدنامه گلستان درصدد برآمد از روس ها بخواهد که استمرار ولیعهدی و جانشینی او را با گنجاندن بندی در مذاکرات گلستان به رسمیت شناخته، از او حمایت نمایند، اما ظاهرا کوشش های او از سوی شاه به جهت اینکه نمی خواست اعتراض و دشمنی فرزندان دیگر را برانگیزد، مورد موافقت قرار نگرفت.

فقط در ماده چهاردهم عهدنامه گلستان روس ها تعهد کردند که از جانشین برگزیده شاه حمایت نمایند و در امور داخلی ایران و نزاع بین شاهزادگان دخالتی ننمایند، مگر اینکه پادشاه ایران از روس ها چنین درخواستی بکند.

قبل از عهدنامه گلستان، در عهدنامه ای که در سال 1227. ق بین ایران و انگلستان منعقد شد در فصل یازدهم ولیعهدی عباس میرزا بدون اینکه نامی از او برده گردد، از سوی انگلستان به رسمیت شناخته شد و انگلیسی ها تعهد کردند هرگاه احتیاج باشد، از مساعدت به ولیعهد کوتاهی ننمایند.

در فصل دوازدهم نیز انگلیس تعهد کرد در مناقشه بین شاهزادگان قاجار دخالتی ننمایند، مادامی که قاجار درخواست مساعدت کند. این عهدنامه را عباس میرزا با ذکر عنوان نیابت سلطنت ضمانت کرد.

گنجاندن این موارد در این عهدنامه ها بر کوشش های عباس میرزا در همراه ساختن دول خارجی با ولیعهدی خود و نیز بیم و هراس از شاهزادگان مدعی و اختلافات شدید بین آن ها دلالت دارد، اما نکته مهم چرخش سیاست انگلستان در ارتباط با مساله ولیعهدی عباس میرزاست.

در سال 1229. ق هنری الیس برای تغییر دو فصل از عهدنامه 1227. ق به ایران آمد که یکی از فصل ها مربوط به ولیعهدی عباس میرزا یا همان فصل یازدهم عهدنامه مذکور بود.

دلیل چرخش سیاست انگلستان در حمایت از عباس میرزا ظاهرا این بود که در عهدنامه گلستان در ماده چهارم روس ها متعهد به پشتیبانی از عباس میرزا شده بودند و این خوشایند انگلیسی ها نبود، زیرا در فصل 11 عهدنامه 1227. ق دو طرف متعهد شده بودند که ولیعهد دولت با دولت دیگری دوستی نداشته باشد. معلوم است که منظور از دولت دیگر و ثالث روسیه است.

به همین دلیل، انگلیسی ها در عهدنامه 1229 فصل یازدهم را حذف کردند و فقط در فصل دوم عهدنامه مذکور تعهد کردند که در اختلاف بین شاهزادگان قاجار دخالتی ننمایند، مگر اینکه پادشاه ایران از آن ها چنین درخواستی بکند.

عباس میرزا در سال 1818. م/ 1234. ق نماینده ای به دربار تزار روسیه فرستاد و از تزار خواست تا صراحتا ولیعهدی او را به رسمیت بشناسد، اما فرمانده قوای روس در قفقاز مانع این کار شد و البته تزار وقعی به او نکرد. مخالفت یورومولوف، فرمانده قوای روس سبب تمجید محمدعلی میرزا از او شد.

عباس میرزا علاوه بر این کوشش ها در جهت به دست آوردن پشتیبانی دولت های روسیه و انگلستان با مطلعی از توطئه ها و مخالفت های برادران مدعی خود که گاهی در شاه نیز اثرگذار بود، برای خنثی کردن مخالفت ها و توطئه های برادران خود و جلوگیری از نفوذ آنان در دربار و شخص شاه، در سال 1230. ق فرمان حکومت تهران را برای برادر اعیانی و تنی خویش ظل السلطان از شاه گرفت.

حوادث و رویداد های بعدی نشان داد که مساله جانشینی در ساختار دولت قاجار یک مشکل اساسی و جدی است، با آنکه محمدعلی میرزا مخالف اصلی و معترض جدی ولیعهدی عباس میرزا در سال 1237. ق درگذشت، اما نگرانی های شاه و عباس میرزا همچنان ادامه داشت.

شکست عباس میرزا در جنگ های ایران با روس موقعیت او را تا حدودی متزلزل کرد و شاهزادگانی که به عمد او را در جنگ های ایران با روس کمک نکردند، در صدد بهره برداری از این شکست ها برآمدند. در تهران شایع شد که حسنعلی میرزا شجاع السلطنه پسر پنجم شاه و برادر تنی و اعیانی حسینعلی میرزا که هر دو از مخالفان سرسخت عباس میرزا بودند، به دلیل شکست عباس میرزا از روس ها، به ولیعهدی و نیابت سلطنت انتخاب شده است.

این شایعه دقیقا در آستانه مذاکرات صلح ایران و روسیه قبل از انعقاد عهدنامه ترکمانچای در تهران مطرح شد. این تحرکات و شایعه ها نگرانی عباس میرزا را بیش از پیش کرد و پیامد این نگرانی و شایعات کوشش های جدیدی بود که در عهدنامه ترکمانچای خود را نشان داد.

اگر در عهدنامه های قبلی ایران با انگلستان و روس صراحتی در حمایت از ولیعهدی عباس میرزا نبود، در ماده هفتم عهدنامه ترکمانچای روس ها صراحتا بر حمایت از ولیعهدی عباس میرزا و پادشاهی موروثی در خانواده او تاکید کردند. این کوشش های داخلی و به دست آوردن پشتیبانی خارجی نشان داد که با وجود درگذشت محمدعلی میرزا، هنوز مساله جانشینی به عنوان یک دغدغه اصلی عباس میرزا مطرح بود.

از مقاله ای به قلم دکتر عباس قدیمی قیداری

bestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا

منبع: فرادید
انتشار: 30 مرداد 1400 بروزرسانی: 30 مرداد 1400 گردآورنده: buy-blog.ir شناسه مطلب: 6463

به "شاهزادگان مدعی قاجاری" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شاهزادگان مدعی قاجاری"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید